یه حرف خنده دار🤣🤣
توی ماشین بودیم و داشتیم می رفتیم خونه ماماجی.
تو جلو روی پای مامانی نشسته بودی و بابایی هم رانندگی میکردن🚗🚗
این شب ها بابایی فیلم مختارنامه میبینن و ساعت ۱۱ شروع میشه.
یک دفعه ای گفتی بابایی مختار الان شروع میشه. ما فکر کردیم از ردی ساعت دیجیتالی توی ماشین خوندی. کلی تشویقت کردیم👏👏
ولی بعد دیدیم منظورت عقربه های مربوط به سرعت ماشینه. تو به اون ها نگاه میکردی و فکر میکردی که ساعتن🤣🤣🤣
چقدر بامزه ای داداشی کوچولو🥰🥰
تو جلو روی پای مامانی نشسته بودی و بابایی هم رانندگی میکردن🚗🚗
این شب ها بابایی فیلم مختارنامه میبینن و ساعت ۱۱ شروع میشه.
یک دفعه ای گفتی بابایی مختار الان شروع میشه. ما فکر کردیم از ردی ساعت دیجیتالی توی ماشین خوندی. کلی تشویقت کردیم👏👏
ولی بعد دیدیم منظورت عقربه های مربوط به سرعت ماشینه. تو به اون ها نگاه میکردی و فکر میکردی که ساعتن🤣🤣🤣
چقدر بامزه ای داداشی کوچولو🥰🥰
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی