عسل ما آرتین

آرتین ۵ ساله

آرتین و بازی راز جنگل

وااااای که از دست تو داداشیه وروجک چه جوری راز جنگل بازی میکنی عالی عالی از من و بابایی هم میبری  البته گاهی اوقات از بابایی کمک میگیری  ولی بیشتر ائقات خودت میبری 😍 افرین داداشی جون آفرین 👏👏
30 شهريور 1399

ارتین کوچولو و شعرهای بامزه

 ای آرتین داداشیه عسل عجب شعرهایی میخونیا😅 الان همه رو یادم نیست  فعلا فقط این یادمه👇👇 داسکاسی داسکاس  مَخمَتیو باش  چِشماش بشکه بشکَس  شستت نره تو چِشماش😆😂 ولی اصل شعر اینه👇 (داداداداددادا  عینکیو  باش سیاه لونزنه ی عینکیو باش نیشناش نیش ناش نیناش ناش  کلاه مخملیو باش)😲😏 ...
30 شهريور 1399

شهناز

ارتین کوچولوی خوبم داداشی تو یک فیلم میبینی به اسم خاله سوسکه که توی اون یک  خانمی هست به اسم شهناز که لانچیکو داره و تو هم با لانچیکو و شمشیر میری با بابایی میجنگی😂 و عاشق اینی که که بهت بگن شهناز خانم😆
24 شهريور 1399

دندونک

امروز در هشت ماه, بالاخره هویدا شد. مث یه مروارید کوچولو توی دهنت خونه کرده. اولین دندونت, پیش پایین سمت چپ. هوراااااا. مبارکم باشه. باید حدس میزدم از حملات گازانبری ای که این چند روزه وقت شیرخوردن از خودت بروز میدادی. امروز اون برآمدگی کوچولو رو زیر انگشتم حس کردم ولی هنوز خیلی توی لثه فرو بود و باید فشار میدادی تا زبریش رو بفهمی, اون خنده ی دلبرانه ت رو هزاربار تجربه کردم. قشنگ معلوم بود تو هم درگیر یه کشف تازه ای و داری لذت میبری.  نسبت به آرینایی دیرتر دندون دار شدی ولی چی بهتر از این. مبارکت باشه فسقلکم.  بریم آش دندونی رو حاضر کنیم. ...
24 شهريور 1399

آرتین کوچولوی من

حالا دیگه با آرینا و گاهی رادین یه تیم تشکیل میدین که خیلی جفت و جوره و همه مدل کاری میکنه تا یا خنده ما رو از ابتکار و خلاقیت گروهی تون دربیاره یا جیغ بنفشش رو از بهم ریختن اوضاع.‌ هر چی که باشه دلم از اینکه با هم کودکی و تجربه میکنین خوشه و وقتی آرینا هم، همبازیت میشه که دیگه جشن ها در دلم برپاست. از بازی های دونفره یا سه نفره ی اوقات خوشتون آب بازی توی حمومه،  رقص و پایکوبی، لگو ساختن  و هی بهمش ریختن،  با همدیگه پای برنامه های خوب تی وی نشستن قر کمر و انداختن بابایی تو آبهای خروشان🤣 و امان از وقتی که کارِتون به جنگ و دعوا بکشه یه جاهایی توی کنترل رفتار خودم واداده م که ...
24 شهريور 1399

آرتین و پیک نیک در کرونا

حدود 8 ماه میشه که یک ویروس اومده به اسم کرونا😔😢😭 پنجشنبه با بابایی رفتیم توی بالکن یک قالیچه انداختیم و نشستیم. اول با بابایی و من راز جنگل بازی کردی وای که چه عالی بود بازیت😍😍 حتی از بابایی هم بردی 😲😲 و یک بار هم از من😐😲 بعد قول دادی نگاه کنی و من و بابای با هم شطرنج بازی کنیم  بعدش رفتیم ناهار اوردیم توی بالکن بخوریم😋 ناهار هم ناهار مورد علاقه ما بود ماکارانی 😋😋 خوردیم و بعدش هم قالیچه رو جمع کردیم اومدیم تو  فکر کنم به من و تو خیلی خوش گذشت  داداشیه وروجک😘❤️ ...
21 شهريور 1399

تولد سه سالگی

گوشه ی دلم آرتینم! امروز سه سالگی ات را به تمامی سر میکشم‌.  پایکوبان و دست افشان لطف خداوندیم که مرا به مادریِ تو برگزید. نمی دانم بخشی از روح من در تو یا روح تو در من جا مانده است.  دیروزهایم را در تو میبینم و امید فرداهای فروزان برایت دارم.  سه سالگی ات مبارک 1399/04/20
20 تير 1399