عسل ما آرتین

آرتین ۵ ساله

پسری و شن

1399/9/15 22:47
145 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یک کاری کردی که حواست نبود.

داشتی با شن جادویی بازی می کردی که چشمت خارید.

اومی چشمت رو بخارونی که دست شنی ت رو زدی به چشمت.

من از دور دیدمت و گفتم شاید خودت بری

پیش مامانی و بگی. ولی نرفتی.

مشغول پاک کردن شن ها از روی شلوارت بودی

من هم دیدم یکم چشمت داره قرمز میشه.

سریع شن رو از روی لباست پاک کردم و بردمت پیش 

مامانی. مامانی هم سریع و چشمت رو با آب شستن و 

دستت رو هم صابونی کردن. بعد چشمت تقریبا خوب شد.

مامانی گفتن گریه ت رو در بیارم تا با اشک چشمت یکم

شسته بشه.منم گفتم شن ها رو مامانی ریختن سطل😁😁

زدی زیر گریه و بعد از یکم گریه مامانی گفتن برم بگم 

شن ها توی سطله. کلی خوشحال شدی.

یکم چشمت ورم کرده بود ولی امروز بهتره.

ای پسر شیطونکی. اخه چرا دست شنی رو میزنی به چشمت🤔😐😘

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)