آرتین و خونه بازی
امروز رادین خونه ی بازیش رو آورده بود خونه ی ماماجی
تو تا حالا ونو ندیده بودی و از یک هفته ی قبل
قول داده بودی که آب سیبت رو بخوری تا مامانی تو رو
ببرن خونه ی ماماجی تا با خونه بازی رادین بازی کنی.
وقتی رفتیم اونجا خیلی خوشحال بودی و همین که دیدی خونه بازی
در و چراغ و زنگ و.... داره کلی ذوق کردی.
تا اخر اون شب و که اونجا خوابیدیم و فردا بعد از ظهرش
کلی خونه بازی کردیم. خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو داداشی جون
نویسنده:خواهری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی