داداشی و دست زخمی
داداشی امروز داشتی با شیشه شیرت
شیر میخوردی که بابایی از سر کار رسیدن.
اومدی بلند بشی بری دم در که شیشه شیرت شکست و
رفت توی دستت و دستت زخم شد😢😢
زخمش عمیق بود و مجبور شدیم بریم دکتر.
گفتن باید بخیه بزنیم و دستت رو بخیه زدن😢🤕
وقتی اومدیم خونه خوابت برده بود و وقتی بیدار شدی
شروع کردی به گریه کردن که دستم میسوزه و باندش رو باز کنید😢😭
تا اینکه من یک فکری به ذهنم رسید. ماژیک آوردم و برات روی
بانددستت نقاشی کردم. کلی خوشت اومد😍😍
تا اینکه آروم آروم دستت خوب شد😘🤩🙏😍
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی